چگونه نخ خود را بخوبى بخوابانيم تا تشخيص توك به بهترين نحو انجام پذيرد.

با تشكر از دونكان مكلين


خوابيدن درست نخ ، از نکات مهم براى موفقيت در كپورگيريست ، كه اكثرا دست كم گرفته شده و يا توجه لازم به آن نمى شود. بسيار پيش آمده  كپورگيرانى را ديده ام كه پرتاب زده ، و به سرعت چوب را خوابانده و نخ را در لاين دنسر مى اندازند ، و اسپول را چند دور مى چرخانند تا لاين دنسر مشابه ديگر چوبها  قرار گيرد ، و همين جا كار را تمام دانسته و به روى صندلى خود مى نشينند. حال آنكه  در بعضى از موقعيتها تنها خوابيدن نخ بر روى بستر كفايت نمى كند يا  قرار گيرى آن در كمترين فاصله با كف آب نمى تواند پاسخگوى كسب بهترين نتيجه باشد. اما موضوع بسيار مهى  كه بايد هميشه در ذهن داشته باشيد ، اين است كه در برخى موقعيت هاى خاص نياز به اخذ تصميمات مناسبى وجود دارد و متاسفانه اين امر به راحتى سفت و يا شل بودن نخ نخواهد بود.


به ياد دارم كه مدتها قبل مطلبى را از يكى از كپورگيران برجسته مطالعه مى كردم كه درباره درصد احتمالات سخن مى گفت ، و من كاملا با نظرات ايشات موافق بودم و به آن ها را در ماهيگيرى خود دقت می کنم. براى مثال جايى كه شما براى ماهيگيرى انتخاب مى كنيد مهمترين عامل موفقيت در صيد خواهد بود ، و بخشى بزرگى از درصد احتمالات را به خود اختصاص مى دهد ، شايد بيش از ٧٠ درصد. چيزهايى مثل طعمه ، نحوه ارائه طعمه و ماهى هاى مزاحم ديگر فاكتور هاى اصلى تعيين كننده هستند ، كه  تا حدود ٢٠ درصد از احتمالات را به خود اختصاص مى دهند. سپس ما به موارد ديگرى چون مناسب بودن لوازم ترمينال تكل ، انتخاب درست ريسه ، تيز بودن قلاب ، نحوه خوابيدن نخ ، انتخاب نخ مناسب و عملكرد درست سيستم تشخيص توك مى رسيم. در نگاه اول هر كدام از اين موارد خيلى تاثير گذار بنظر نمى رسند ، بطوريكه شايد بتوان براى هريك درصدى بين ١ تا ٢ واحد را در نظر گرفت ، اما وقتى اين موارد در كنار هم قرار مى گيرند درصدى بزرگ را به خود اختصاص داده و اهميت فراوانى پيدا مى كنند. اگر شما درك درستى از تك تك اين موارد پيدا كنيد و براى شناخت و يادگيرى هر يك از اين موارد كوچك  وقت بگذاريد ،  در مجموع در صد بسيار بزرگى از احتمال موفقيت در صيد را به نفع خود بكار خواهيد گرفت! شايد در وهله اول خوابيدن صحيح نخ نيز در زمره موارد كم اهميت قرار گيرد ، مخصوصا در مورد آبهايى كه داراى ذخاير خوب ماهى هستند و درياچه هايى كه داراى آب كدر مى باشند. اما در مورد درياچه هايى كه زير فشار صيد هستند و يا داراى آبى زلال مى باشند ، اين امر مى تواند يكى از برجسته ترين فاكتورهاى موفقيت محسوب شود  ، و عامل اصلى تفاوت بين يك كپورگير موفق و ماهيگير در حال چرت  زدن باشد.


دونكان براى بستر يابى يك سرب خالى ، نخ برايد و يك چوب خشك را انتخاب مى كند.

براى دستيابى به قرار گيرى نخ بر روى بستر درياچه ، به بهترين نحو ممكن ، اول از همه بايد بتوانيد بستر درياچه را بخوانيد ، همانطور كه قبلا توضيح دادم ، در درياچه هاى جديد ، من بخش زيادى از ماهيگيرى خود را با چوب ماركر و يك سرب خالى مشغول شناسايى بستر مى شوم ، و سعى مى كنم نقشه اى از كف درياچه ترسيم كنم. هر چه جزييات بيشترى بدست بياورم نتيجه كار بهتر خواهد بود. در درياچه هاى بزرگى كه به نسبت ، داراى تعداد كمى كپور هستند ، بدست آوردن تصويرى درست از آرايش بستر به معناى شروعى براى يافتن كپورها و مسيرهاى تردد آنهاست كه بعد از آن مى توان چند نقطه كليدى را براى انجام ماهيگيرى برگزيد. يادگيرى انجام اين مهم نياز به تمرين فراوان دارد و مى تواند حتى در بزرگترين درياچه هاى شنى نقاط كليدى و به اصطلاح چاله هاى اصلى ماهى را مشخص كند.




چيزى كه شايد ارزش گوشزد كردن دارد ، چگونگى شناسايى و  ترسيم نقشه بستر يك درياچه است. موضوع چوب مناسب : من هرگز طرفدار چوبهاى سنتى ماركر نبوده ام. اكثر آنها بيش از حد نرم هستند ، و تمام لرزشهايى كه از طرف حركت سرب بروى بستر به نخ منتقل مى شود را خنثى مى كنند ، كه در واقع مهمترين چيزيست كه شما براى شناخت بستر به آن احتياج خواهيد داشت. من به سراغ يك چوب اسپاد برند سنچرى مى روم ، به نظر من اين چوبها براى استفاده به عنوان چوب ماركر بسيار ايده آل هستند؛ در كنار توان پرتاب يك سرب تا فاصله اى بيش از ١٥٠ متر ، داراى خشكى مناسبى هستند به طوريكه تمام لرزش هاى منتقل شده از سرب بصورت مستقيم  توسط چوب جذب شده و نرمى نوك آن به حديست كه اين نوسانات را جذب نمى كند ، یكى ديگر از امتيازات اين چوب اين است كه شما ديگر احتياج به خريد جداگانه يك چوب ماركر و يك چوب ديگر براى اسپاد نخواهيد داشت ، و همين چوب وظيفه هر دو را به بهترين نحو انجام خواهد داد. بر خلاف اكثر ماهيگيران من از يك فلوت ماركر استفاده نمى كنم ، و تنها يك سرب تنها را بكار مى گيرم. يكى از تكنيكهاى حياتى براى تصوير سازى از نقشه بستر ، آموزش نحوه مديريت نخ در هنگام برخورد سرب بروى آب است ، تا حس نمودن بر خورد سرب با كف درياچه راحت تر شود. نه تنها به سرعت ياد خواهيد گرفت از چگونگى برخورد سرب با كف آب نوع بستر را حدس بزنيد ، بلكه حتى به مرور مى آموزيد كه با محاسبه مدت زمانى كه طول مى كشد تا سرب پس از برخورد به سطح آب به كف درياچه برسد ، عمق آب را نيز تشخيص دهيد. يكى از اصلى ترين دلايل من براى عدم استفاده از فلوت ماركر ، بستر هاى علفى است كه حتى اگر داراى علفى با تراكم كم هم باشند ، به محض انكه سيستم فلوت ماركر را مقدارى بر روى بستر بكشيد با يك توپ فشرده از علفهايى كه به فلوت ماركر گير كرده اند روبرو خواهيد شد ، كه جلوى احساس و تشخيص جزييات بستر را مى گيرد. براى مقابله با اين مشكل زمانى كه فقط يك سرب تنها را استفاده مى كنيد ، حتى اگر مقدارى علف به سرب گير كند ، باز هم تا زمانى كه حجم علفها زياد سنگين نشده باشد ، با يك حركت سريع چوب مى توانيد سرب را از داخل علفها آزاد كنيد ، و كار بستر شناسى را ادمه دهيد. دليل ديگرى كه باعث مى شود من ترجيح دهم از فلوت ماركر استفاده نكنم ، اين موضوع است كه اگر شما بعد از بستريابى قصد ماهيگيرى داشته باشيد ، هيچ شكى ندارم كه سيستم فلوت ماركر به دليل تاثير فراوانى كه در بر هم زدن آرامش بستر دارد ، باعث ترساندن و فرارى دادن كپورهاى آن منطقه مى شود! يك فلوت ماركر بزرگ داراى شبرنگ زرد يا نارنجى كه از نزديكى كپورها بر روى بستر كشيده مى شود بى شك باعث وحشت انها و متعاقبا ترك آن منطقه خواهد شد ، كه همين امر در درياچه هاى بزرگى كه داراى تعداد محدودى كپور هستند به معناى اتمام بازى خواهد بود.





استفاده از كليپس چرخ به هنگام پرتاب باعث مى شود ،وقتى سرب شما به نقطه مورد نظر رسيد ، نخ شما كاملا صاف شده و تمام پيچ و تابهاى اضافه آن گرفته شود ، كه اين امر به خوابیدن نخ به بهترين نحو ممكن كمك مى كند.


تعادلى ضرورى

به محض اينكه دريافتيد بر فراز چه نوع بسترى قلاب مى زنيد ، بخش اصلى مبارزه ، تفكر هوشمندانه و انتخاب روشى مناسبى نسبت به موقعيت جارى است ، به دليل آنكه هر شرايطى اقدامات مربوط به خود را مى طلبد.

احتمالا متوجه تفاوت نتايج ماهيگيرى در دو نقطه مختلف آب شديد ، اين امر مى تواند به دليل زاويه بهتر قرار گيرى نخ و خوابيدن بهتر آن بر روى بستر باشد ، مسئله اى كه اگر اهل شناخت دقيق آرايش بستر نباشيد ، ممكن است فكر آن را هم نكرده باشيد. به هر حال مهمترين نكته اى كه بايد به خاطر بسپاريد ، برقرارى تعادل بين دستيابى به بهترين حالت خوابيدن نخ بر روى بستر و حداكثر حساسيت براى تشخيص توك ماهيست ، از اين رو همان قدر كه خوابيدن صحيح نخ امرى بسيار مهم است ، نبايد در روند تشخيص توك ماهى خللى ايجاد كند چرا كه مسبب ريسك از دست دادن ماهى خواهد شد. راهكار ايده آل دستيابى فرو روى نخ تا حدى است كه در خطى قرار بگيرد كه به نسبت آرايش بستر، انتقال كوچكترين حركات سرب به نخ ميسر باشد.


من مثالى مى زنم تا منظورم را در آنچه كه گفتم بهتر برسانم. در چندين جلسه كپورگيرى گذشته ، مشغول قلاب زدن در چاله اى سنگى بودم كه تا شعاع بيست مترى با علفهاى متراكمى محصور شده بود. طول علفها حدود ١/٥ متر بود و عمق آب در حدود ٣/٦ متر بود. آب بسيار زلال بود و كپورهاى آنجا بشدت تحت فشار صيد بودند ، از اين رو براى آنكه به حداكثر تاثير گذارى در كپورگيرى برسم ، احتياج داشتم كه نخم به بهترين نحو ممكن بخوابد. تصميم گرفتم از يك بلك ليد در ميان علفزار استفاده كنم و نخ را تا سر حد ممكن شل كردم تا مطمعن شوم نخ در قسمت چاله سنگى در سر راه كپورها خود نمايى نمى كند. كمى بعد توك عجيب و غريبى داشتم ، لاين دنسر زنجيرى من يك اينچى  به بالا حركت كرد و سپس دوباره به پايين برگشت. با خود فكر كردم بر خورد يك ماهى به نخ بوده است. حدود ٥ دقيفه بعد لاين به بالا حركت كرد و به چوب چسبيد و من تصميم گرفتم تقه بزنم. اما با تعجب چيزى حدود بيست متر نخ آزاد را جمع كردم  ، و وقتى به ماهى رسيدم در فاصله ٥٠ مترى سمت چپ نقطه اى بود كه پرتاب زده بودم و به سمت خودم نزديك شده بود. بعد چند فشار سنگين به نوك چوب كپور در ميان علفها گير كرد. و چيزى بعد از ده دقيقه قلاب از دهان ماهى در آمد. بى شك با شل كردن نخها  و استفاده از بكليد من به خوابيدن خوب نخ دست يافته بودم ، اما عدم برقراى تعادل باعث تضعيف سيستم تشخيص توك شده بود.  بطوريكه كه نخ توانسته بود همراه كپور در محدوده بزرگى ميان علفها حركت كند و بازر و لاين تنها يك تك بوق داشتند. خوب همانطور كه ملاحظه مى كنيد در اين مورد من تعادل را به درستى برقرار نكرده بودم بطوريكه سيستم تشخيص توك به درستى عمل نكرد. احتمالا اگر از آن بك ليد كه به لابلاى علفها رفت استفاده نمى كردم و نخها را بيش از حد شل نمى كردم ، دراپ بكى كه به واسطه به قلاب افتادن و حرکت به عقب ماهى اتفاق افتاد را از دست نداده و ، در نتيجه تشخيص توك انجام گرفته و با اقدام سريعتر با ماهى تماس پيدا مى كردم و اجازه رخنه كردن ماهى به لابلاى علفهاى متراكم را نمى دادم.

اين موضوع و موارد مشابه آن باعث شده تا من در آبهاى علفى ، بينهايت به وضعيت قرار گيرى نخها در حالتى كه كاملا شل و به صورت آزاد در پايين قرار مى گيرند توجه كنم . در بيشتر موارد ترجيح مى دهم باز هم نخها كاملا شل باشند ولى حتما لاين دنسر ها به گونه اى قرار بگيرند كه تشخيص يك دراپ بك به وضوح ميسر شود ، به همين دليل من بابين هاى ( لاين دنسر زنجيرى ) سنگينتر را ترجيح مى دهم ، اما نخ را فقط تا حدى سفت مى كنم كه دراپ بك قابل تشخيص باشد نه بيشتر. همچنين در مواردى كه منطقه عارى از علف و مانع مى باشد و موضوع تشخيص توك فورى زياد حايز اهميت نباشد ، چرا كه در این حالت كپور مى تواند بعد از به قلاب افتادن در منطقه وسيعى حركت كند بدون آنكه مشكلى بوجود آيد ، باز هم انتخاب من استفاده از بك ليد و شل كردن بيش از حد نخها خواهد بود ، به طوريكه حتى بابين ها بر روى زمين قرار بگيرند.



وقتى با نخهاى شل ماهيگيرى مى كنيد ، قبل از وصل كردن بابين نخ را در وضعيتى كه بصورت كاملا آزاد داراى قسمتهايى اضافه بين حلقه هاى چوب ، رها كنيد تا با گذشت كم زمان از فرو روى كامل و نشست آن بر روى بستر درياچه مطمعن شويد.



بكليدها
بك ليد زدن ، اقدامى است كه اگر به درستى انجام پذيرد ، بينهايت در كسب نتيجه بهتر موثر خواهد بود ، و من به وفور آن را در ماهيگيرى خود استفاده مى كنم. در آبهايى كه قسمتهاى كنارى آب به ناگهان به عمق زيادى دست پيدا مى كنند ، استفاده از بك ليدها مى تواند بسيار موثر باشد ، چرا كه نخ به قسمتى از بستر ميخ شده و در كل طول مسير تا ريسه بر روى کف قرار مى گيرد. حتى اگر عمق آب متغير باشد به اين معنى كه بستر داراى پستى بلنديهاى متعدد باشد ، باز هم با بررسى استفاده از يك بك ليد ثابت شده كه نخ در نزديكى ريسه خواب بهترى نسبت به مواقع عدم استفاده از بكليد ، خواهد داشت ، ولى در مقابل باعث تضعيف عملكرد تشخيص توك خواهد شد ، كه طبق مثالى كه ارائه كردم خود مى تواند به منزله ريسك از دست دادن ماهى باشد.

من اكثر بكليدهاى موجود در بازار را تست كرده ام تا بهترين گزينه را پيدا كنم ، ولى تا همين اواخر همچين موردى موجود نبوده. مطمعن هستم آن دسته از شما كه طرفدار استفاده از بكليدها هستيد در اين موضوع با من هم نظر خواهيد بود ، كه پروسه وصل كردن اكثر آنها به نخ دشوار است و در بسيارى از موارد هنگامى كه قصد رها كردن و قرار دادن آنها را در آب داريد از نخ خارج شده و به داخل آب مى افتند ، و متاسفانه قيمتشان هم ارزان نيست! به هر حال بك ليد كردا كه داراى روكش پلاستيكی است كه شكاف حلقه بكليد را مى پوشاند جلوى امكان خروج نخ  را گرفته است ، ولى در این مدلها هم  خود سرب  در يك تيوب لاستيكى محكم شده و به محض گير كردن به موانع رها می شود و اين امر در مواقعى كه شما نيازى به اين رها شدن نداريد هم اتفاق مى افتد ، كه در نهايت تاييد كننده مطلبيست كه گفتم!

وزن بكليد هم موضعيست كه نياز به دقت دارد. بكليدهاى بسيار سنگين پس از افتادن به نخ و رها شدن ممكن است باعث حركت ريسه تان شده و نيز در حين مبارزه با كپور مى تواند مشكل ساز شود ، چراكه مى تواند با ليز خوردن و كشيدن نخ به پايين باعث در آمدن قلاب شود. اگر قصد داريد نخ  را به اندازه اى سفت كنيد كه يك دراپ بك به خوبى قابل تشخيص باشد ، يك بكليد بيش از حد سبك هم به حدى تاثير گذار نخواهد بود كه بتواند نخ را به بستر درياچه بچسباند. من دريافته ام حداكثر وزن مناسب ١٥ گرم مى باشد ، كه تقريبا مى تواند تمام موقعيتها را پوشش دهد.


وقتى در بسترهاى علفى قصد داريد از يك بكليد استفاده كنيد ، كليپس سرب را به اين صورت رها كنيد تا در صورت لزوم بلافاصله از نخ اصلى جدا شود.




نخ اصلى درست

در ميان تنوع محصولات كپورگيرى موجود در بازار ، انتخاب يك نخ اصلى با كيفيت نيز مى تواند ، تصميمى سخت و دشوار باشد. به نظر من باز هم بايد بين دو مشخصه اصلى هماهنگى و تعادل برقرار نمود ، مسلما نخى ايده آل خواهد بود كه داراى نرمى مناسبى براى دستيابى به پرتابهاى بلند باشد و بخوبى بر روى بستر درياچه بخوابد. در كنار اين خواص شما احتياج به نخى با استقامت بسيار بالا خواهيد داشت ، كه بتواند در مقابل سايش به موانع و سخره هاى كف آب ايستادگى كرده  و به اين سادگى ها پاره نشود و با اتكا به قدرت آن جرات وارد نمودن فشار لازم براى بيرون كشيدن كپورهايى كه در بين علفها گير كرده اند را پيدا كنيد.


با توجه به اين موضوع جاى تعجب نيست كه هر نخى كه در يكى از زمينه هاى ذكر شما عالى باشد ، نقاط ضعفى درنقطه مقابل خواهد داشت. به هر حال قدرت استحكام و استقامت نخ اولين و مهمترين خصيصه ايست كه بايد به آن توجه كنيد ، و بسيار پر اهميت است كه نخى با نقطه شكست مناسب با شرايطى كه در آن قلاب خواهيد زد را انتخاب كنيد. من سالها از نخ GR60 سايز ٣٥ (قدرت تحمل ١٢ پوند ) استفاده كرده ام كه نخى عالى و بسيار مستحكم است ، اين محصول نرم ترين نخ موجود در بازار نيست ، اما نرمى آن نيز بد نيست ، اما استحكام  ، استقامت و پايدارى آن مثال زدنى است ، و نسخه سبز اين نخ كه رنگى مايل به خاكسترى دارد بسيار دوست داشتنى و استتارى است كه باز هم به ويژگيهاى آن جهت يك انتخاب عالى مى افزايد. نخ ديگرى كه مرا بسيار تحت تاثير قرار داد نخ قهوه اى مدل سابلاين از برند كردا است ، همانند جى آر شصت اين نخ نیز نرمترين مورد موجود در دسترستان نيست ، اما هيچ وقت شما را نا اميد نكرده و پرتابهاى بسيار خوبى هم مى دهد. سابلاين داراى تمام ويژگيهاى نخ GR60 مى باشد. نسخه قهوه اى اين نخ هم داراى رنگى بينظير است ، با اينكه به نام رنگ قهوه اى عرضه شده اما در واقع يك سبز تيره زيتونى است كه بهترین انتخاب من براى نخ اصليست. سايز ٣٥ اين نخ براى پوشش دادن بخش عظيمى از نيازهاى شما جهت ماهيگيرى در موقعيتهاى مختلف ، مناسب است. اما در حال حاضر من شخصا به سراغ استفاده از سايز ٤٠ اين نخ رفته ام. دليل اين موضوع اين است كه درياچه روچ پيت هدف اصلى من نيست و جايى كه بيشتر در آن ماهيگيرى مى كنم داراى تخته سنگهاى ناهنجار و موانع فروانيست كه باعث مى شود كمى قطر اضافه نخ ، براى كسب اعتماد به نفس بيشتر دور از لطف نباشد! من نخى را انتخاب كرده ام كه در دشوارترين شرايط مى توانم به آن اعتماد كنم.به طور قطع نخهاى فلروكربن كربن نيز در كپور گيرى از جايگاه ويژه اى بخوردار هستند ، چرا كه همچون تكه سنگى در آب ته نشين شده ، بعلاوه به دليل انكه نقطه شكست نور در آنها بسيار نزديك به آب است ، كاملا نامرئى هستند.موضوع نقطه شكست نور به اين معنى است كه اين نخ درست رفتارى شبيه به خود آب داشته كه باعث مى شود در زير آب تاثيرى  بينهايت استتارى داشته باشد. اما در كنار اين ويژگى بارز معايبى نيز وجود دارد ، اصلى ترين مشكل نخهاى فلروكربن ، در مقايسه با نسخه هاى نايلونى خشك بودن آنهاست كه باعث مى شود از انعطافى بسيار كمتر از نمونه هاى نخ اصلى نايلونى بهره ببرند. اين خاصيت باعث مى شوند اين نخهاى براى پرتابهاى بلند انتخابى افتضاح باشند ، چراكه در حين عبور از حلقه هاى چوب بصورت مكرر با بدنه آنها برخورد كرده و اصطكاك حاصله مانع دست يابى به يك پرتاب مناسب مى شود. البته در حال حاضر پيشرفتهاى بزرگى در توليد اين نخها انجام گرفته و بعضى از نخهاى اصلى فلروكربن كه اكنون در بازار موجودند ، بسيار بهتر از قبل هستند ، ولى هنوز به نظر من نخهاى فلروكربن براى استفاده در درياچه هاى بزرگ ، كه پرتابهاى بلند و دقيق در آنها از المنتهاى ضروريست ، گزينه مناسبى نيستند.  اما در آبهاى كوچكى كه خبرى از پرتابهاى بلند نيست ،به قطع استفاده از نخهاى فروكربن بسيار ارزشمند خواهد بود.


دونكان دوست دارد نخ اصلى او كاملا در ميان محتويات بستر محو شود. سابلاين به خوبى اين وظيفه را انجام مى دهد و نخ را تا سر حد ممكن پنهان مى كند.



ترمينال تكل

مبحث ديگرى كه اهميتى حياتى دارد به طور قطع موضوع لوازم انتهايى ( ترمينال تكل ) مى باشد ، نكته ريزى كه در نحوه خوابيدن نخ بر روى بستر تعيين كننده است ، در گير نبودن انتهاى ريسه است! در واقع اين يك از مهمترين مباحثى است كه جا دارد به عنوان يك مقاله مفصل جداگانه به آن بپردازيم ، اما من آن را به فرصتى ديگر موكول مى كنم ، و تنها به طور خلاصه به آن اشاره مى كنم! در طى سالهاى گذشته كارخانه هاى توليد لوازم شاهد جهش چشمگيرى بودند ، و انتخاب لوازم ترمينال تكل ( از نخ تا قلاب ) وارد مرحله گيج كننده اى شده است. اين مسئله از جهتى نيز براى شما كپورگيران مفيد واقع شده چراكه شما را قادر ساخته ، ريسه و ليدر خود را به خوبى با شرايطى كه در آن ماهيگيرى مى كنيد هماهنگ كنيد. براى مثال به جاى همراه داشتن يك رنگ نخ ريسه و ليدر مى توانيد ، مجموعه اى از رنگهاى مختلف را به همراه داشته باشيد تا لوازم انتهايى خود را با موقعيت جارى در ماهيگيرى خود هماهنگ كنيد. من خودم بشخصه به اين طريق عمل مى كنم و به شما نيز قول مى دهم ، اگر اين كار را هر بار به صورت درست انجام دهيد ، باعث ايجاد يك برترى محسوس در عملكرد شما نسبت به ساير ماهيگيران خواهد شد و به شمار ماهى هايى كه داخل چاك مى كنيد مى افزايد!

يك مثال بارز براى تاثير گذارى صحيح خوابيدن نخ : يك كپور مدهوش كننده از يكى از درياچه هاى ساترن.


برگرفته از سایت:

ترجمه : حسین وفا